در nomen.ir مطلب ماجرای اندوهناک افغانکِشهای افغانکُش مشاهده می کنید
زن باردار مهاجر طاقتش تمام میشود. وقتش رسیده بوده اما راننده قبول نمیکرده برای چند دقیقه ماشینش را متوقف کند. میگویند کار بیخ پیدا میکند و راننده به دل بیابان میزند تا زن فارغ شود. نوزادان دوقلو بودهاند. یکی زنده به دنیا میآید و دیگری مرده. راننده نمیتوانسته بیشتر از آن صبر کند. زن و شوهر برای آنکه از قافله جا نمانند، عجله میکنند اما به جای نوزاد زنده، مُرده را با خودشان میبرند. راننده هم حاضر نمیشود برگردد و هیچکس هم از سرنوشت نوزاد زنده خبر ندارد!
ممنون بابت بازدید از سایت nomen.ir